پایگاه اشعار آئینی جعفر ابوالفتحی_ نِی جَف

زبانحال حضرت اولیاء مخدره زینب کبری سلام الله علیها

با امیرالمومنین سلام الله علیه در لحظه های آخر

قصد رفتن کرده ای ، ای نور خوش سیما؟ چرا؟

یا صاحب امان عجل الله تعالی فرجه الشریف

بر تن نموده ام ز بزه کاری ام لباس

یا صاحب العصر و امان عجل الله تعالی فرجه الشریف

چشمانش از دنیای من دنیای دیگر ساخت

بسم_الله_الرحمن_الرحیم 

یا علی ابن موسی الرضا المرتضی سلام الله علیه

جز "خداوند" نفهمیدم و ماتش گشتم

هر چه در جلوه ی اسماء و صفاتش گشتم

چون که ما راه نداریم به درک ذاتش

آمدم جذب نکات و حرکاتش گشتم

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم 

یا امیرالمومنین علی سلام الله علیه

پرسد ز من دلم که چرا گشته تر ورق

اشکم چکیده از غم نام تو بر ورق

نام تو را نوشتم و دیدم به چشم دل

کز هیبت حروف تو شد منکسر ورق

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم 

یا عصمت الله الکبری و حجت الله علی الحجج 

بازدم را می دهم بیرون ولی دم مشکل است

ایستادن روی پا با قامتی خم مشکل است

روی پا با زور و با هر زحمتی می ایستم

اینکه بعدش بر زمین با سر می افتم مشکل است

این که دارد اشک می ریزد حسن یا زینب است ؟

بس که سیلی خورده ام تشخیص این هم مشکل است

جعفر ابوالفتحی

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم 

یا عصمت الله الکبری و حجت الله علی الحجج

یا فاطمه اهرا سلام الله علیها 

ای مدینه

دلم از درد پر است

دلم از مردم نامرد پر است

آسمان صد رنگ است

دل مردم سنگ است

انس با مردم دلسنگ برایم ننگ است

از چشم های خشک من باران عجیب است

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم 

یا عصمت الله الکبری و حجت الله علی الحجج 

یا فاطمه اهرا سلام الله علیها 

شب تاریک فقط حال مکدر برساند

فلک ظلم به تن تیزی خنجر برساند

من دعایم نگرفته است بیا و تو دعا کن

که خدا مایه ی آرامش مادر برساند

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم 

یا فاطمه اهرا سلام الله علیها 

ز فرط سوز و گریه چشم تر برای من نماند

تو ناله از جگر زدی جگر برای من نماند

تو بال و پر زدی و بال و پر برای من نماند

تو دست بر کمر شدی کمر برای من نماند

#بسم_الله_الرحمن_الرحيم 

بمناسبت شهادت صدیقه صغری زینب کبری سلام الله علیها

انوار جان ماه جهانتابی عقیله

اندازه ی خورشید، وهابی عقیله

مثل حسن محبوب اربابی عقیله

مثل حسین از عشق سیرابی عقیله

بسم_الله_الرحمن_الرحيم 

یا صاحب امان عجل الله تعالی فرجه الشریف

غم ها که ز هجر تو کشم دُرّ گرانند

بیرون نکن از جان من اینها اخوانند

از ترس فنا ناله نکردیم اگر چه

ارکان دو عالم همه باقی به فغانند

جعفر ابوالفتحی