یا صاحب امان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از چشم های خشک من باران عجیب است
احیاء جان از مرده ای بی جان عجیب است
ذرات عالم ماه را رویت نمودند
خورشید شد از چشم من پنهان عجیب است
پایگاه اشعار آئینی جعفر ابوالفتحی_ نِی جَف
عجیب ,چشم ,خشک ,باران ,جان ,های ,از چشم ,عجیب است ,چشم های ,های خشک ,باران عجیبمنبع
قصد رفتن کرده ای ، ای نور خوش سیما؟ چرا؟
بر تن نموده ام ز بزه کاری ام لباس
چشمانش از دنیای من دنیای دیگر ساخت
جز "خداوند" نفهمیدم و ماتش گشتم
پرسد ز من دلم که چرا گشته تر ورق
بازدم را می دهم بیرون ولی دم مشکل است
ای مدینه دلم از درد پر است